....نمیدانم چرا وقتی پر میشوم از احساس خواستنت....

....کم میشوی و نایاب....

....و وقتی خودم را در خود گم میکنم هر جا پا میگذارم ((تو)) را میبینم....

((صخره))

....هر شب وقتی یادت از کوچه دلتنگی ام عبور میکند....

....وجودم پر میشود از عطر حضورت....

....کاش بودی  و میدیدی نفسهای شبانه ام چگونه به شماره افتاده....

((صخره))

اینجا خیلی چیزا جدیده ولی من عاشق چیزای قدیمی ام چیزایی که منو یاد ((تو)) میندازه...
من هم گندم خوار نیستم و هنوزم که هنوزه عاشق گندمزار نیستم ....
من عاشق بارونم ،عاشق قطره قطره چکیدنش روی صورتمم ...
خودت میدونی چرا!
آخه تو منو یه روز بارونی اهلی کردی....
وجودت مثل بارون برکت داره....
لبخندت مثل بارون آدمو مسخ میکنه....
بازم بگم ....
نه دیگه این بار من بریدم...
 از هر چی انتظاره....
از هر چی دلتنگی.......
از هر چه که بوی تو رو میده....
برداشت اشتباه نکنی....
نگفتم بیزارم گفتم بریدم،کم آوردم...
کاش همین روزا بارون بباره...
من برم زیر بارون و یه دل سیر ببینمت...
فریاد بزنم و دلتنگیامو به گوش این آسمون آبی برسونم بگم که آسمون منم دل دادست...

((صخره))

............دوری..........

.........دلتنگی........

.......عشق.......

......مرگ......

.....نمیدونم این کلمات ربطی به هم دارن یا نه؟.....

....ولی میشه باهاشون این جمله رو نوشت....

...یه روز من از دوریت اونقدر دلتنگ میشم که میمیرم...

((صخره))

....کاش لحظه های با ((تو)) بودن آنقدر طولانی بود....

....که دیگر زمانی برای بی ((تو)) بودن برایم نمی ماند....

....کاش باران تا ابد می بارید و چتر حضور ((تو)) همیشه روی سرم باز بود....

....نه اینکه از خیس شدن میترسم....

....بلکه بتوانم در آغوشت زیر یک چتر جای بگیرم....

 ((صخره))

....باز هم آسمان دلم بارانیست....

....گل آلود شده خاک ذهنم از یاد ((تو))....

....کودک دلتنگیم با شیطنت میان چاله آبی مشغول آب بازیست....

....وای که سر تا پایش را با یاد ((تو)) خیس و گلی کرده....

....کاش خودت می آمدی و او را آرام میکردی....

....من که هر چه میگویم نشنیده میگیرد....

((صخره))

....باز خیال ((تو)) مرا برداشت....

....به کجا میبرد نمی دانم..... 

.....قرارمان یادت هست....

....گفته بودم قرارمان زیر باران سر پیچ دلتنگی....

....من و دلتنگی و باران هستیم....

.... ((تو)) کجایی؟....

((صخره))

....وقتی گفتی با من حرف بزن.....

....تمام دلتنگی هایم را....

....دلخوشی هایم را....

....دوستت دارم هایم را....

...عشقم را....

....در بوسه ای خلاصه کرده ام....

....لبانت میدانند چه میگویم....

((صخره))

.....((تو)) آن نیستی که به یادت بیاورم.....

....((تو)) آن همیشه ای که به یادم می مانی....

....((تو)) چنان زیبا شده ای میان شعرهایم.....

.....که گمان نکنم خودت هم بدانی.....

....این که داری می خوانیش خود تویی......

....کاش میدانست برای یافتن ستاره در شب....

...نیازی به فانوس نیست...

((صخره))

...ساده بگویم نگاه زاده علاقه است...

....اگر دو چشم روشن عشق به ((تو)) نگاه کند....

....دیگر ((تو)) از آن خود نیستی....

((صخره))

مهلت بده میروم...

فقط پایت را بردار تا غرورم را جمع کنم!!!

نمدانم در جام چشمانت چه ریخته ای !؟؟

که هر چه بیشتر از آن می نوشم تشنه تر می شوم.....

((صخره))

چسب زخم بوسه ات را برایم بفرست!

زخم دلتنگیم دوباره سر باز کرده....

((صخره))

... شیرین ترین لحظه ها وقتیه که...

... با شیطنت بچه گانه کاری رو میکنمیم که شاید معنی اونو نمی فهمیم...

...فقط میدونیم این لحظه شیرین ترین لحظه زندگیه...

((صخره))

...توی زندگی روزهایی هست که هرگز از خاطر ما پاک نمیشه...

...توی این روزها ساعاتی وجود داره که برامون بی نظیره...

...و در این ساعات لحظه هایی وجود داره که توی قلب و ذهنمون موندنی ترین خاطراتمون میشه...

...مثل روز دیدارمون در اون دو ساعتی که کنار هم بودیم...

...و زیباترین لحظه های زندگیمون رو با شیرین ترین بوسه ها ثبت کردیم ...

...و کاش خاطراتمون پر بشه از این لحظه ها...

...تا جایی برای ثبت هیچ خاطره تلخی در ذهنمون نذاره...

...این لحظه ها فقط بارون رو کم داشت...

...فقط بارون...

((صخره))

...نمیدانم که دانستی دلیل گریه هایم را؟...

...نمیدانم که حس کردی سکوتم را؟...

...ولی می دانم که می دانی من عاشق بودم و هستم...

...وجود ساده ات بوده که من اینگونه دل بستم...

...بمان با من که هر لحظه دلم تنگ حضور توست...

((صخره))